به شدت دچار وسواس فکری شدم
همش خودمو سرزنش میکنم نکنه این حرفو زدم اشتباه بود الان فلانی چه فکری راجع به من میکنه و
وقتی سودای بدن آدم بالا میره اینطور میشه
چاره اشم خوردن گرمیجاته که من زده شدم ازش :/
من کلا آدمی بودم که به راحتی با همه ارتباط میگرفتم و خیلی خوش صحبت بودم D: از بس شوخ بودم آدما از با من بودن لذت میبردن -_-
درسته تعریف بود اما جدی بود :)))
ولی حالا :( خیلی برام سخت شده
دارم با طرف حرف میزنم از وسواس دیوونه میشم که نکنه این حرفو نباید میزدم
همین حرفای ساده رو ها !
نه حتی شوخی
شبیه به یک موجود ترسناک شدم که فقط این وسط خودم آزار میبینم !
درباره این سایت