گاهی اوقات زندگی مشترک اینقدر لذت بخش میشه که هر ثانیه اش تو دلم خداروشکر میکنم 
و امان از بقیه اوقات !
حس میکنم بچه ای که بدنیا آوردم فقط مال منه و فقط من در قبالش وظیفه دارم 
فقط من باید باهاش بی خوابی و خستگی بکشم 
از اینکه همسر وقت نمیذاره کمک کنه واقعا ناراحت میشم 
چندبار که خودم گفتم اومد پسر رو برد پیش خودش تا من کارامو بکنم 
ولی وقتی خوابیم و پسر یکم گریه میکنه بخاطر گرسنگی پا میشه میره تو اتاق و درو میبنده !
جدا این کار منو ناراحت میکنه و حس میکنم ما فقط دوتا همخونه ایم و من باید خجالت بکشم  بچم که گاهی سروصدا میکنه باعث اذیت و بهم خوردن خواب همخونم شده 

نمیدونم چی شده که اینطور شده !
دوست دارم زودتر روزهای خوب برگرده



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها