غروب بود ، از ساعت ۴ و ده دقیقه بامداد که از خواب پریدم غروب بود
هنوزم غروبه و من تنها تو تاریک و روشنی خونه نشستم
صدای مولودی و شلوغی خیابونا تا توی خونه ما هم رسیده اما هنوز اینجا غروبه
اسپنددودکن رو گذاشتم رو شعله گازو اومدم پنجره رو باز کردم، کسی زودتر از من اسپند دود کرده بود
بوی اسپند، صدایمولودی ، بوق ماشینا . انگار همه آدما ریختن بیرون
اونجا غروب نبود ، غروب اینجاست!
به نیمه شعبان دوسال پیش فکر میکنم و قلبم تیر میکشه.
درباره این سایت