سلام :) 

امروز پسر ۶ ماهه شد 

برای واکسن دوماهگی و چهار ماهگی بخاطر استرس و بی تجربگی خانواده ام اومدن پیشم، اما ایندفعه با همسر رفتیم و کسی پیشمون نیست 

بمیرم برا بچم که وقتی واکسن میزنه اینقدر مظلوم میشه :( 

امروز همه‌ی وقتم به مراقبت از پسر گذشت 

البته وقتی میخوابید میرفتم سراغ کارام

از بی خوابی دارم میمیرم :( 

امشبم احتمالا بی خوابی بکشم .

مادر بودن همینه :) 

.

امروز برای اولین بار به پسر غذا دادم 

براش فرنی درست کردم ^_^ 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها